ايليا جيگري ايليا جيگري ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

ايليا نفس مامان ليلا

سه ماهگي ايليا جونم

1391/10/25 14:49
602 بازدید
اشتراک گذاری

2 ارديبهشت ساعت 1 ظهر 

تپلي مامان روي ني ني لاي لاي كه از بچگي آجي فرناز نگه داشته بودم ،‌خوابيده .

2 ارديبهشت ساعت 8:45 شب  در خونه مامان جون 

خداوندا ! به خواب كودكم آرامش 

به بيداري اش عافيت 

به عشقش ثبات 

به مهرش تداوم و به عمرش بركت جاودان عطاكن ......    

       شكرانه اش با من 

5 ارديبهشت ساعت 2:30 بعد از ظهر

الهي دورت بگردم . مثل فرشته ها ناز ناز خوابيدي .

9 اريبهشت ساعت 7 شب

اي جونم . دلم ميخواد يه گاز گنده از اون لپاي خوشگلت بگيرم .

13 ارديبهشت ساعت 1:30 شب 

17 ارديبهشت ساعت 4 بعد از ظهر 

هستي جيگر خاله و ايليا نقل نبات 

واي خدا اينو ببينيد نصف هستيه .

هستي جونم ! به پسمل من نگاه ميكني و به قدش ميخندي ؟ صبر كن بزرگ بشه وقتي يه مرد چهار شونه و خوش هيكل شد اون موقع اومدي منت كشيدي كه بيا با من مزدوج بشيم ،‌بهت ميگم .

گل پسرم چي ديدي كه اينجوري چشات گرد شدند ؟‌

26 ارديبهشت 

تو اين خونه كه عكست رو انداختم 4 سال نشستيم . خدائيش صاحبخونمون خيلي آدم خوبي بود . ولي چون پسرش ميخواست عروسي كنه ما مجبور شديم كه اسباب كشي كنيم . اگه دور و ور عكس رو نگاه كني كم و بيش اسباب و اثاثيه را بسته بندي كردم . خدا همه مستاجرها را نجات بده .

بقيه عكسها در ادامه مطلب 

 

ماماني ! وقتي بزرگ شدي و داشتي خاطراتت رو مرور ميكردي از ديدن اين عكسها دلخور نشو كه چرا عكسهاي بدون لباس را در وبلاگت گذاشتم . چون عكسهات قشنگ بود،‌دوست داشتم تو وبلاگت بذارم . وقتي اين عكسها رو ازت مينداختم مثل ماهي بودي و همش از دستم ليز ميخوردي . راستي اينم بهت بگم كه يكي از دوستداشتني ترين عكسهايي كه ازت داشتم و ماماني عاشق اوناست اين سري از عكساته .

 28 ارديبهشت ساعت 9:30 شب 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)