24 ساعت مانده به تولد 6 سالگي ايليا جونم

تقديم به صاحب چشماني كه آرامش قلب من است و صدايش آرام بخش ترين ترانه من است .

 6 سال گذشت از اولين باري كه صداي ناز تو در گوشم پيچيد     

6 سال گذشت از اولين باري كه در آغوش كشيدمت و احساس كردم كه هستم .....

6 سال گذشت از لذت دوباره مادر شدنم كه حس زيباي آن قابل وصف نيست .......

6 سال گذشت به چشم بر هم زدني .....

انگار همين ديروز بود كه براي اولين بار صداي ناز گريه هاي خوشملت در اتاق عمل پيچيد ...

انگار همين ديروز بود كه بعد از شنيدن صداي نازت در اتاق عمل تازه از هوش رفتم ...

انگار همين ديروز بود كه وقتي به هوش اومدم مينا خاله تورو در بغلم گذاشت و من كه از درد به خودم مي پيچيدم در تقلا بودم كه صورت ماهت رو ببينم ... 

انگار همين ديروز بود كه براي اولين بار در آغوشم جا گرفتي و از شيره جانم مكيدي ...

انگار همين ديروز بود ......... واي كه چه زود مي گذرد ايام خوش روزگار

6 سال گذشت كه به زندگيم دليل تازه ديگري وارد شد و  فرشته دوم از آسمان به زندگيم پا نهاد .خدا را شكر مي كنم كه دوباره مرا لايق دانست  

آري نازنين فرشته من ! 6 سال گذشت از حضورت در بين ما ...

6 سال گذشت از به وجود آمدنت ...

پسركم ! الهي كه 120 سال عمر با عزت داشته باشي و هميشه سلامت و تندرست و خوشبخت باشي و هميشه سهمت از زندگي ، بهترينها باشد .

روز تولد امسالت 4 شنبه است و به خاطر شاغل بودن و خستگي ، مهموني تولدت رو 5 شنبه مي گيرم ولي همون روز تولدت يعني 4شنبه ميبرمت آتليه تا چند تا عكس يادگاري ازت بگيرم .