علاقه به رياضي
توي عروسي سعيده يعني توي تالار ايليا به من گفت مامان من ميدونم 2 با 2 چند ميشه اين حرف رو في الوداعه گفت من هم گفتم شايد به ذهنش اومده گفتم خوب ماماني چند ميشه يه دفه گفت : 4 . تعجب كردم بهش گفتم 3 با 3 چند ميشه پشتش رو به من كرد و با انگشتاي كوچيكش حساب كرد و گفت سيس يعني 6 از تعجب داشتم شاخ در مي آوردم هر عدد يه رقمي رو كه بهش گفتم تا 10 دقيقا درست جمع كرد و نميدونم واقعا چجوري ياد گرفته حتي وقتي به خواهرم هم گفتم و ازش سئوال كرد همه رو درست جواب داد و اين واقعا من رو حيرت زده كرده بود . تا شماره 14 رو خوب بلده ولي به 15 مي گفت 1 و 5 .
معلومه كه از الان به رياضي علاقه داره . حتي وقتي تو اداره بودم شماره موبايل بابايي رو مي خواست و به من زنگ زد ، وقتي عددها رو بهش مي گفتم اون هم پشت تلفن روي برگه يادداشت مي كرد وقتي به باباش زنگ زدم و پرسيدم كه آيا ايليا بهش زنگ زده اون هم فكر مي كرد كه شخص ديگه اي از منزل براش شماره رو گرفته . به خونه كه رسيدم گفتم ايليا جونم بيار ببينم شماره بابا رو چه جوري نوشتي و در كمال ناباوري ديدم كه از اين سر ورق امتحاني تا اون سر ورق شماره باباشو به انگليسي و خرچنگ قورباغه نوشته .
خدا كنه وقتي به مدرسه ميره هم اين قدر دقت نظر داشته باشه و به درسهاش علاقه پيدا كنه .