تعطيلات عيد فطر و باز هم سفري ديگر به شمال به اتفاق تمامي اعضاء خانواده
شمال - 19 مرداد 92
عيد فطر امسال روز شنبه بود و چون تعطيل بود و تقريبا سه روز تعطيلي پشت سر هم مي شد از اداره 2 روز ديگر هم مرخصي گرفتم و با اعضائ خونواده راهي شمال شديم .
اي جانم ، ماماني قربون اون ذوق كردنت بشه ايشالله كه اينقدر عاشق آبي .
گپ و گفتگوي پدر و پسر در ميان آب
ماماني ، هر وقت به شمال ميريم شما از آب بازي و شن بازي خسته نميشي .
فداي تو خوش تيپ بشم من.
بازي جديدي كه آقا ايليا و هستي خانم اختراع كردند .
اين عكس ها هم در بندر انزلي گرفته شده جلوي درب منزل خاله ماماني .
ميدوني چه لطفي داره كه بابا باشي و با يه دونه پسر كوچولوت يه دست فوتبال جانانه بازي كني .
كودكم ! تا مي تواني كودكي كن كه با يك چشم بر هم زدن به دنياي بزرگترها وارد مي شوي و هزاران بار افسوس كودكيهايت را مي خوري .
دايي علي و عسل جون هم به جمع فوتباليستهاي ما اضافه شدند .
بعد از يه برد پدر و پسري حالا چي مي چسبه ؟ خوب معلوم هندونه .
اين ميز بيليارد رو هم از بازار انزلي (كاسپين) برات خريدم .
ايلياي من ! عشق من ! دردانه ام ! بي نهايت دوستت دارم .
عاشق اين عكستم
دوچرخه سواري در جاده هاي شمال
اين مطلب خيلي طولاني شد ، انشاالله كه خسته نشده باشيد .