عكسهاي 5 روزه تا 1 ماهگي ايليا جون
هفت روزگي
از روزه 5 تولدت دور چشمات قي مي بست به زور صبحها چشمهات و باز مي كردي با اينكه چند بار دكتر بردمت ولي باز چشمات خوب نمي شد . هر چي دارو استفاده مي كردم يا با چاي يا هر چيزي كه دوست و آشنا تجويز مي كرد چشمات و ميشستم ولي باز خوب نمي شد . دكتر مي گفت به خاطر عفونتهاي داخل شكم مادره كه چشماش اينجوري شده و به مرور زمان خوب ميشه . در آخر نذر جد سودابه (دخترعمو) كردم كه چشات خوب شد .
سيزده روزه گي
هفده روزه گي
بيست و دو روزه گي
يك ماهگي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی