كوتاهي موي ايليا جونم در بوستان
با گرم شدن هوا و بلند شدن بيش از حد موهاي ايليا جونم ، تصميم گرفتم كه موهاشو كوتاه كنم ولي خودش اصلا راضي نمي شد و هر وقت بهش مي گفتم موهات بلند شده و تو كه همش درحال ورجه وورجه هستي و عرق مي كني ، قبول نمي كرد يا موقعي هم كه قانع مي شد ،مي گفت بايد به اندازه يه مورچه بزني ها .....بالاخره روز 5 شنبه به بوستان بردمش و گفتم اگه پسر خوبي باشي تا موهات كوتاه بشه ، ميبرمت خونه بازي بوستان . ايليا هم به خاطر بازي كه در خونه بازي بوستان رضايت داد كه موهاش كوتاه شه . از موقع متولد شدن ايليا ،اين چهارمين باريه كه موهاشو كوتاه مي كنم .
بعد از كوتاهي وقتي بهش مي گفتم كه :ديدي موهات كوتاه شد چه قد راحت شدي ؟ ايليا هم مي گفت : زياد خوشم نيومد فقط پشت گردنم خيلي باد ميخوره . آخه هيچ وقت اينقدر موهاشو كوتاه نكرده بودم .
طبق قولي هم كه بهش داده بودم ، بردمش خونه بازي بوستان تا كوتاهي موهاش يادش بره و به قدري بهش خوش گذشته بود و بچگي كرده بود كه شب موقع خواب هم مي گفت : ماماني امروز خيلي خوش گذروندم . البته چون عكسهارو از پشت شيشه گرفتم ،بي كيفيت شدند .
اين عكسهاروهم قبل از كوتاهي موهاش گرفتم .
آقا ايليا ! چشم مامانت روشنه از الان مخ دختر مردم رو كار گرفتي ؟