روز پدر مبارك
سايه ات كم مباد اي پدر !
من نبودم و تو بودي ،
وقتي بود شدم تو تمام بودنت را به پايم ريختي ، حال سالهاست كه با بودنت زندگي مي كنم .
هر روز و هر لحظه ، هر آن و هر دم تو هستي .
ببخش ! آنقدر هستي كه گاهي نمي بينمت . ببخش ! تمام ناداني ها و نفهمي ها و كج فهمي هايم را ، اعتراض ها و درشتي هايم را و هر آنچه را كه آزارت مي دهد .
دستانت را مي بوسم و پيشانيت را ، كه چراغ راه زندگيم بودي و هستي و خواهي بود .
پدرم ! ببخش ! اگر پاي تك درخت حياطمان پنهاني غصه هايي را خوردي كه مال تو نبودند .
ببخش ! اگر ناخن هاي ضرب ديده ات را نديدم كه لاي درهاي بسته روزگار مانده بود و ببخش ! اگر هميشه پيش از رسيدن تو خواب بودم .
اما امروز بيدارتر از هميشه آمده ام تا به جاي آويختن بر شانه ات بوسه بر بلنداي پيشانيت بزنم .
خاك پايت هستم تا هست و نيست ، هست و به حرمت شرافتت مي ايستم و تعظيم مي كنم .
پدر بشنو اين حرف فرزند خويش ، عزيز و گرامي و دلبند خويش
تويي مايه ي بود و پيدايشم ، كنارت به ناز و به آسايشم
پدر تكيه گاه وجود مني ، تو سرمايه ي بودني
روز پدر رو به پدر نازنين و زحمت كش خودم و همه پدران زحمتكش تبريك ميگم و از همين جا دست همشون رو مي بوسم .