1 فروردين 93
روز اول فروردين با مامان جون و آقاجون به سر مزار بابابزرگ ماماني (پدر مامان جون) رفتيم . ايليا جون و عسل و هستي هم براي گلدونهايي كه براي سر مزار آورده بوديم به ما كمك كردند . هر سه تايي پشت ماشين نشستند تا سر مزار . البته مامان عسل هم كنارشون بود . بابا بزرگ ماماني وقتي ماماني خيلي كوچولو بود ، از بين ما رفت . روحشون شاد . چون مزارشون تو شمال كشوره ما دير به دير به سر مزارشون ميريم ولي گذروندن عيد امسال در شمال سبب خيري شد و ما تونستيم بعد از سال تحويل ، فاتحه اي بر سر مزارشون بخونيم و ديداري تازه كنيم .
طلب آمرزش براي تمامي اموات مخصوصا پدر بزرگ و مادربزرگ خودم ، از خداوند بزرگ دارم .
***********************
***********************
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی