دردلهاي مادرانه قبل از تحويل سال نو با دلبندانم
عزيزان دل مادر ! فرناز و ايلياي عزيزتر از جانم !
در اين ساعات آخر كه سال 92 كم كم رخت بر مي بندد درددلهايي با شما دارم هر چند كه دردلهاي مادرانه هيچ وقت تمامي ندارد و هر زمان هر چيزي كه از نظر يك مادر مي گذرد دوست دارد كه به فرزندانش گوشزد كند .
جگر گوشه هاي من ! با تمام وجود مي خواهم هرگز با چشمان مهربانتان نامهرباني روزگار را نبينيد .
پاره هاي تنم ! زندگي ساختني است نه گذراندني ، پس بكوشيد براي ساختنش نه اينكه بسازيد براي گذراندنش .
فاصله بين مشكل و حل مشكل يك زانو زدن است آن هم در برابر خداوند نه در برابر مشكل . پس قبل از هر كاري براي حل مشكل از او كمك بخواهيد .
اينها كمترين آرزوي مادرانه من است در آخرين ساعتهاي سال 92 و تمام روزهاي زندگيتان .
مامان ليلا 92/12/28
خدايا حالا ديگر روي صحبتم با توست . تويي كه اگر نباشي و لطف و كرمت نباشد ، من نيز نيستم .
اول از همه در اين ساعات پاياني سال ، سلامتي را براي فرزندانم ايليا و فرناز و پدر و مادر عزيزم و هم چنين خواهران و برادرانم از درگاهت خواستارم .
خداوندا ! بدون انتظار نعمتهايت را به من ارزاني كردي . همين دو فرشته زندگيم را مي گويم كه بهترين و بزرگترين نعمت زندگيم هستند و تو بدون هيچ چشمداشتي آنها را به من ارزاني كردي و من گاهي چه بي رحمانه اين كار تو را فراموش مي كنم .
خدايا شكرت كه هستي ،شكرت كه هستم ، شكرت كه ستاره هاي زندگيم ، كنارم هستند .
خداي مهربانم سپاس ، سپاس، سپاس .